نوروز

 

عید اومده عید اومده...

امیدوارم به همتون خوش بگذره و سال خوبی داشته باشین

بیاین یه ذره اگه جا داره کوتاه بیایم و اگه از دوستای خوبمون دلگیریم اونا رو ببخشیم و سالی جدید با افکاری جدید رو شروع کنیم

راستی کسی دیشب تو چارشنبه سوری نترکید!؟

 

تجربه

 

اصلا چیزی به اسم تجربه وجود داره؟!

مامانه میاد به دختر خوبش که حرف گوش کنه نصیحت میکنه...

اما دختره بازم اشتباه می کنه گوش کرده ها ولی جوابی نداده!

خود ما (قبول کنیم که بالاخره یکی پیدا میشه که بعضی وقتا با خودش روراست باشه) چقدر گفتیم تجربه کردیم و دوباره اشتباه کردیم

فکر کردن یعنی رفتن به گذشته ها و مرور اونها که البته همه می دونیم فکر کهنس! پس تصمیمی که با فکر گذشته یا همون تجربه گرفته میشه هم کهنه میشه!

خیلی دوست دارم زندگی در زمان حال رو با تمام وجود یاد بگیرم...

ببینیم و تصمیم بگیریم ...

 

آدم ها

 

 خلیل جبران:

 

حقیقت آدم ها آن نیست که بر شما آشکار می کنند بلکه آن است که از آشکار کردنش بر شما عاجزند.

بنابر این اگر می خواهید آنها را بشناسید به آنچه می گویند گوش ندهید بلکه به آنچه ناگفته می گذارند گوش بسپارید.

 

درها را باز کنیم!

 

درها را باز کنیم و منتظر نسیم فرح بخش حقیقت  باشیم که شاید به سوی ما بیاید...!!!

این آمدن و آگاهی دست ماست این که یاد بگیریم هشیار زندگی کنیم و از فرط تنبلی خودمون رو به خواب نزنیم!

در جای دیگه ای خوندم که از نشانه ها صحبت می کرد ...

آگاهی مثل این می مونه که با یک مار در یه اتاق محبوس بشی...در این صورت تمام حرکات مار رو زیر نظر داری!

اگه بتونیم به اتفاقات دورو برمون با این آگاهی بنگریم حتما جواب سوال هامونو خواهیم گرفت...

 

شروع تغییر

 

ما آدما همیشه دنبال این بودیم که کسی راه رسیدن به کمال رو نشونمون بده

برای همین ریاضت ها می کشیم و در تقلید بزرگان به دنبال روشنایی راه می افتیم

اما غافل از اینکه ما در پی شناختن خود نیستیم بلکه داریم دیگری را می شناسیم و از کسی می خواهیم که راه را نشانمان بدهد... ولی به جایی نمی رسیم غیر از پوچی...

در شناخت حقیقت هیچ کس به ما کمک نمی کند... نه خدا... نه امام ...نه دین...نه مرشد...نه پیشوا

این ما هستیم که باید یاد بگیریم بدون کمک از کسی خود را بشناسیم در واقع راه دیگری نداریم!

این که یاد بگیریم آن چه را هست ببینیم و خود را مسول زندگی خود بدانیم!

این خوبی ها و بدیها ساخته ی ذهن بشر است

باید یاد بگیریم فقط ببینیم و قضاوت نکنیم فقط آنچه از درون می جوشد را انجام دهیم و به زشتی و خوبی ان فکر نکنیم چه بسا که سازنده ی تمامی صفات مخرب خود هستیم

اولین قدم برای شناخت خود رهایی از دانستگی است رهایی از هر چیزی که از آن تقلید می کردیم و ذهن خود را محدود ساخته بودیم

حقیقت چیزی نیست که جایی نهفته باشد و دنبال آن راه بیفتیم چون فقط چیزی مرده است که ثابت می ماند تا به او برسیم اما حقیقت جان دارد و تغییر می کند

حقیقت در همین دیدن های ما نهفته است نه جایی دیگر...

برای شناخت خود  احتیاجی به کمک کسی نداریم

فقط رها شویم و دیدن را صرفا دیدن را بیاموزیم.

 

اینا باشه تا بعد...