چند روز پیش استادمون مطلب جالبی گفت:
قضیه این بود که شاگردی پیش استادش میره و گله از نبود وقت میکنه
استاد بهش میگه بیا این کوزه رو پر از سنگ کن تا پر بشه... این کارو می کنه و میگه پره... استاد چندتا سنگ ریز بهش میده کمی کوزه رو تکون میده و سنگ ها رو اضافه می کنه
شاگرد می گه دیگه جا نداره ...این بار استاد سنگ های ریزتری میده و باز هم اضافه می کنه!
دیگه این بار شاگرد میگه اصلا جا نداره!
استاد کمی آب میاره و به اون اضافه می کنه...!!!
نتیجه ی اخلاقی:
مشکل کمبود وقت نیست ... مشکل اینه که نمیتونیم سنگ ها رو درست بچینیم!
حالا من چیکار کنم که وقت نمی کنم تو بلاگ بنویسم! یعنی من هم تو سنگ بندی ایراد دارم؟
شایدم نمیتونی آب توش ببندی
استاد خودتون اینا رو گفت دیگه؟!:) عزیزم بلاگ که تکلیف نیست تفریحه:)
اونم حتما یه جایی شنیده بود دیگه!
salam.khoobin?
ee shoma ham mesle ma vaght nadarin?:d
matlabe jalebi bood..raftam too fekr..
mamnoonam ke sar zadin..lotf kardin.
movafagh bashin.
سلام سپیده جان
خب میدونی مساله اینه که چون تو ایران وقت ما از اولش چندان ارزشی نداره مام عادت میکنیم به وقت کشی که بعدا این عادتی رو که طی سالهای سال بدست اوردیم نمیتونیم ترکش کنیم و وقتی هم که وقتمون ارزشمند میشه دیگه چیزی به اسم مدیریت زمان رو بلد نیستیم و در نتیجه همون میشه که قبلا بودیم و نیمتونیم کاری پیش ببریم
مشکل مملکت ما از اون بالا بالاهاش تا اون پایین پاییناش فقط مدیریته که شرایط رو میسازه و شرایط هم افراد مدیر رو میسازه
تو هم مشکلت مثله من و مثله همه ماها فقط همینه و دست خودتم نیست درست عین ماها
کم مینویسی